گروه : اخبار/ اخبار صفحه اصلی/ فرهنگی اجتماعی/ هنری/ تیتر-رونده/
خبر درگذشت آتیلا پسیانی یعنی خداحافظی با هنرمندی که روی صحنه، جلوی دوربین سینما و تلویزیون کولهباری خاطرات ماندگار از خودش به جای گذاشت و رفت.
به گزارش رادکانا، مجتبی برزگر: یادم میآید هنوز بیماری سرطان چهرهاش را نحیف نکرده بود، او را در چارسو و جشنواره فیلم فجر دیدم. آن روزها میگفتند به این بیماری مبتلا شده اما تبسم همیشگی و چهره خندانش این را نشان نمیداد.
با آتیلا پسیانی کنار کافه چارسو ملاقات کردم و از او خواستم مصاحبهای با هم داشته باشیم؛ به من گفت میدانی خیلی اهل مصاحبه نیستم. اما با هم صحبت کنیم. به او گفتم برایم جالب است در هر سناریوی سینمایی، تلویزیونی و یا نمایشنامهای جایی برای شما وجود دارد.
اگر سریال «زیر تیغ» محمدرضا هنرمند ساخته میشود که نقش کوتاهی برای شما پیشبینی میکند اما آنقدر این نقش را شما مؤثر بازی میکنید که تا پایان سریال روی نقش شما میچرخد. چطور این تأثیرگذاری و این خلأ حضور شما در تئاتر، سینما و تلویزیون دیده میشود؟ واقعاً این اتفاق برای نسل جدید و تازهوارد این عرصه درسآموز است؟
اینطور پاسخ مرا داد هنوز هم یادم نرفته و میتواند واقعاً برای کسانی که سعی میکنند به هر قیمتی جلوی دوربین باشند یک درس بزرگ باشد. «میدانید دلیل اینکه چرا بیشتر بازیگرانی که در سینما سعی میکنند نقشهای مشابه بازی نکنند این است که تعداد کارهایی که قبول نمیکنند بیشتر است؛ این مسیر بسیار سختی است اما در دوران بازیگری سعی کردم اینطور باشم. البته لغزش هم داشتم اما همیشه تلاشم این بود درست و با دقت انتخاب کنم. اگر انتخاب درست اتفاق بیفتد سرانجامش خوب خواهد بود.»
آتیلا پسیانی که خود جزو هنرمندانی است که بازیگری را هم آموزش میداد و بسیاری از بازیگران همچون نوید محمدزاده را هم او به سینما معرفی کرد؛ جالب است درباره آموزش بازیگری و بازیگرانی که از راه آموزش وارد بازیگری نشدند به نکته قابل تأملی اشاره کرد: در دهه 60 و نیمههای دهه 70 و 80 سعی شد آموزشی در زمینه بازیگری اتفاق بیفتد. با باز شدن مدارس بازیگری این مقوله جدیتر گرفته شد و بحث بازیگردانی و حضور کارگردانهایی که به مقوله بازیگری جدی نگاه میکردند، اتفاقات خوبی به همراه داشت، اما بحران زمانی شکل گرفت که با تولید انبوه سریالهای تلویزیونی نیاز به جذب بازیگر بیشتر شد و بسیاری از بازیگران بدون داشتن آموزش در این زمینه وارد این عرصه شدند. این بحران به سینما هم کشیده شد و متاسفانه در این سالها یک نوع سهل انگاری و تنبلی در این زمینه به وجود آورد.»
یکی از اظهارنظرهای جالب آتیلا پسیانی همکاریاش با کارگردانان سینما و به خصوص ابراهیم حاتمیکیا بود؛ او درباره این کارگردان چنین گفت: «در این سالها فرصتی پیش نیامد تا دوباره با حاتمیکیا کار کنم. او از ان دسته کارگردانهایی است که بحث بازیگری برایش بسیار جدی است و آن را خوب میشناسد و علت اینکه در کارهایش از بازیگردان استفاده میکند هم همین موضوع است. متاسفانه برخی کارگردانها فکر میکنند که اگر کسی را به عنوان مشاور بازیگری در کنارشان داشته باشند نشانه ضعفشان است.»
اما تئاتر همیشه عشق اول آتیلا پسیانی بود. شاید بسیاری از دوستانش بدانند اخلاق پسیانی همکاری با کارگردانان اولی در سینما و تلویزیون بود و در کنار آن همیشه تئاتر برایش اولویت اول را داشت. حتی محمد چرمشیر از کارگردانان تئاتر درباره او میگفت تئاتر هیچوقت در زندگی او قطع نشد. همیشه تلاش میکرد در سال نمایشهایش را روی صحنه ببرد. گروه منسجمی داشت و همین موضوع باعث شد تا همیشه آماده تئاتر باشد. کار در سینما و تئاتر را مکمل همدیگر میدانست و معتقد بود تلویزیون هم به نوعی سینماست و هر دو عرصه تصویرند.
کارشناسان و منتقدین سینما، تئاتر و تلویزیون همیشه درباره آتیلا پسیانی این نکته را مطرح کردند؛ "بازیگرانی از جنس آتیلا پسیانی کاریزمایی دوجانبه در نقش آفرینی را تداعیگر هستند. آنها از یکسو بازیگرانی مناسب برای ایفای نقشهای منفی به شمار میآیند و از سوی دیگر به دلیل میمیک خاصشان، شمایلی از گودمنی و شخصیتهای مثبت را به مخاطبان القا میکنند. چنین ظرفیتی در بازیگری که میمیک و گریم را به مثابه دوسوی تراز بازیگری و نقشپذیری نمایه میکند سبب شده تا بازیگرانی چون پسیانی، پرستویی، شکیبایی و عبدی در هر دو سوی گردونه بازیگری حضورهایی اقناعگرانه را به جای بگذارند."
اما در ادامه نگاهی به کارنامه آتیلا پسیانی در سینما و تلویزیون داریم:
سید جلال و کریم در «گمگشته»
یکی از نقاط اوج کارنامه بازیگری آتیلا پسیانی حضور در سریال ماندگار «گمگشته» بود. پسیانی در دو نقش سید جلال و کریم توازن درستی را در قلبپذیری شمایل برقرار کرد. این سریال بسیار در ذهن مخاطب ماند و جزو اولین مجموعههایی بود که یک بازیگر در دو نقش همزمان بازی کرد. بعدها بیشتر از این تکنیک در ساخت فیلم و سریال استفاده شد. آنقدر این نقش را آتیلا پسیانی خوب ایفا کرد که مخاطب هر دو کاراکتر را در کنار هم باور میکرد بیآنکه به این نکته فکر کند آتیلا پسیانی این دو نقش را همزمان بازی میکند. در واقع برقراری یکدستی و توازن حسی مناسب در اجرای این نقش سخت برگی مهم و ماندگار در کارنامه بازیگری پسیانی بود و بازنگری دوبارهای نسبت به تواناییهای بالای او در ایفای نقشهای چندوجهی را از سوی منتقدان و سینماگران سبب شد.
جعفر در «زیر تیغ»
پسیانی در سریال «زیر تیغ» در ارائه چنین تصویری از جعفر کاملا موفق بود. به واقع نقشی که قرار بود اکبر عبدی ایفاگر آن باشد در نهایت به پسیانی رسید و او برای اینکه نشان دهد که این جایگزینی خللی در ارائه تصویری همدل برانگیز از یک کارگر اصیل، خانوادهدوست و با شرف ایرانی ایجاد نمیکند و توانست تا با وجود زمان اندک حضور در این سریال، رد خود را در حافظه مخاطبان برجای بگذارد.
تقی تاکسی در «چاردیواری»
فرمول موفقیت در ایفای نقش جعفر در «زیر تیغ» به نحوی دیگر در سریال «چاردیواری» از سوی پسیانی به کار گرفته شد تا شمایل یک راننده تاکسی آذریزبان خوش مشرب نیز به کارنامه پربار بازیگری او اضافه شود. تقی تاکسی پدر نادر با آن گویش جذاب و استفاده به جا از کنایهها و مطایبهها همچون استفاده مکرر از جمله ناسلامتی شما معلمی رو به پسر کوچک خود با بازی جواد عزتی، سبب شد تا پسیانی بار دیگر مرکز توجه مخاطبان عام و خاص باشد.
سرهنگ یونس سبزی در «دیوار»
پلیسهای به تصویرکشیده شده در سینما و تلویزیون ایران بیشتر روی بُعد کنشی و اکشن ماجرا تمرکز داشتهاند و همین سبب شده تا بسیاری از شمایلهای پلیسی به یک املای پرتکرار از کنشها و واکنشها بدل شوند. با این وجود سرهنگ یونس سبزی در سریال «دیوار» یک پلیس مجهز به علم روانشناسی بود که کنشها و واکنشهای پیرامون محیط بزه و جرم را براساس چرخهای از روانشناسی عمل مجرمانه تحلیل میکرد. پسیانی برای آنکه تصویری جدید از پلیس ایرانی را به یادگار بگذارد تلاش داشته تا یک پلیس ایرانی خاص را به یادگار بگذارد.
میشل گنج بخش در «روز شیطان»
آتیلا پسیانی در دهه هفتاد شمایلی تثبیت شده از یک بدمن و ضدقهرمان خاص در ژانر اکشن و جاسوسی داشت که او را به انتخاب اصلی بسیاری از کارگردانان سینمایی و تلویزیونی بدل میکرد. «روز شیطان» ساخته بهروز افخمی یکی از مهمترین فرصتهایی بود که به پسیانی داده شد تا شمایل بدمن جذاب و تبهکار درجه یک را در یک فیلم جاسوسی و امنیتی بر جای بگذارد. میشل گنج بخش فرزند یکی از مبارزان جنبشهای ضد رژیم انقلابی ایران چنان خونسرد و مرموز بود و پسیانی به گونهای این مرموز بودن و پیچیدگی شخصیت را در لایههایی از نگاه آرام و لحن خشک به باور مخاطبان رساند که همچنان میشل گنج بخش یکی از مهمترین یادکردهای غالب منتقدان سینمای ایران از تبهکاران و مجرمان درجه یک به تصویر کشیده شده در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی ایرانی است.
شهباز در «در کمال خونسردی»
شهباز در فیلم «در کمال خونسردی» یکی از مهمترین و متمایزترین قاتلان به تصویر کشیده شده در سینمای ایران است که انگیزههای جنایتش در عقدهها و حفرههای لاینحل کودکیاش قابل مشاهده بود. به واقع شهباز با کینهای کور و سخت دلی بیمارگونهاش یک قاتل با روحیات خرده سادیستی بود که برای سینمای ایران در دهه هفتاد کاملا متفاوت مینمود و پسیانی با زیبایی تابلوی این شخصیت را در دیوار تالار نقشهای منفی تاریخ سینمای ایران کوبید.
مجید شهلا در «آب و آتش»
مجید شهلا در فیلم «آب و آتش» ساخته فریدون جیرانی اتفاقی مهم در شخصیتپردازی برای سینمای اجتماعی ایران در دهه هشتاد بود. به واقع مجید شهلا یک پیشنهاد جذاب برای گذر از خط کشیها و یکنواختیهای موجود در ترسیم بدمن بود و سینمای ایران را با محدوده جدیدی از تعریف ضدقهرمان شهری آشنا کرد.
امیر ستوده در «سلفی با دموکراسی»
نگاه فیلم «سلفی با دموکراسی» به شخصیت امیر ستوده بسیار اتوکشیده، نسبتاً یکنواخت و تا حدودی ایدئولوژی زده است با این وجود آتیلا پسیانی تلاش دارد تا تنهایی شخصیت امیر ستوده در زیستن میان انسانها و البته رفاقت بیبدیلش با پروردگار را در همان نیایشهای درونی یا سلوک خاصی که دارد نمایه کند.
نمونه دیگر نقش منفی از آتیلا پسیانی در «پرده نشین»
سریال «پرده نشین» به کارگردانی بهروز شعیبی بار دیگر آتیلا پسیانی را با یک نقش منفی به تلویزیون آورد؛ نقشی که البته خاکستری هم معنا میشود؛ لحظاتی مخاطب را به این باور میرساند او آدمِ خوب ماجراست و وقتی تا پایان مخاطب سریال را دنبال کند با شمایل منفی کاراکتر کاملاً روبرو میشود. اما واقعیت این است آنقدر با زیرلایههای قوی این نقش ایفا میشود مخاطب با دیدن چند قسمت اول نمیتواند به عمق منفی بودن این نقش پی ببرد.
اولین بازی آتیلا پسیانی در نمایش حکومت زمان
نمایش حکومت زمان خان به کارگردانی رکن الدین خسروی سال 1346 و او از سال 1357 با فیلم کوتاه «سکوت و سلام»، همکاری «شاهرخ غیاثی» تجربه کرد و همینطور بازی در سینما را از سال 1360 با «عفریت»، همکاری «فرشید فلک نازی» شروع کرد.
او فرزند مرحوم جمیله شیخی از بازیگران بزرگ سینما، تئاتر و تلویزیون و همچنین همسر فاطمه نقوی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است. شاید جزو خانوادههای هنرمند هنر هفتم باشد که دو فرزند او هم جزو هنرمنداناند خصوصاً ستاره پسیانی که در سالهای اخیر با کارهای سینمایی و تلویزیونی و حتی نمایشهایی روی صحنه تئاتر بیشتر دیده شد و او را مخاطبین بیشتر میشناسند.
آتیلا پسیانی در اولیور توئیست
آتیلا پسیانی با گریمی متفاوت بازیگر نمایش موزیکال الیور توئیست شد. شاید این نمایش موزیکال «الیور توئیست» به کارگردانی حسین پارسایی با گریمهای متفاوت بازیگران بیشتر شناخته شده باشد. او در تئاتر بازیگری و کارگردانی کرد و نمایشهای متعددی در کارنامهاش دارد. او در این نمایش گریم متفاوتی دارد.
آتیلا پسیانی در شروع کار و درگذشت او در فصل پاییز
این بازیگر با استعداد در سال 1362 با بازی در فیلم « عفریت» کاری از فرشید فلک نازی وارد سینما شد و در سال 1362 دومین فیلم سینمایی اش را به نام « مرگ سفید» با کارگردانی حسین زندباف تجربه کرد و در سال 1365 سومین تجربه سینمایی خود را در کنار جمشید مشایخی، پرویز پور حسینی و آتش تقی پور به دست آورد.
از دیگر فیلمهای موفقی که آتیلا پسیانی در آن حضور داشته میتوان به «گاو خونی»، « آب و آتش»، « آتش بس 1 و 2»، « چه کسی امیر را کشت»، از رئیس جمهور پاداش نگیرید»، «سیانور»، « آشوب»، «پیتزا مخلوط»، « مجردها» و … اشاره کرد. همچنین آخرین فعالیت وی در سینما تا به امروز میتوان به فیلم ”سلفی با دموکراسی» به کارگردانی و تهیه کنندگی علی عطشانی محصول سال 1398 اشاره کرد.
در ادامه بیوگرافی آتیلا پسیانی آمده که وی در سال 1391 در سریال پرطرفدار «خداحافظ بچه» به کارگردانی منوچهر هادی به ایفای نقش پرداخت. از آخرین فعالیتهای او در تلویزیون میتوان به سریال تاریخی و عاشقانه «بوم و بانو» به کارگردانی سعید سلطانی ساخت 99 که برای شبکه دو سیما است اشاره کرد. یکی از نکات جالب درباره آتیلا پسیانی حضور در بخشهای مختلف دیگر از طراح صحنه و لباس تا انتخاب بازیگر که مثلاً مزرعه پدری، سفر به فردا، آژانس شیشهای و بوی پیراهن یوسف با انتخاب بازیگران او پیش رفت. یا در بوی پیراهن یوسف، بهترین بابای دنیا و مسافران دستیار کارگردان بود. همچنین در بوی پیراهن یوسف و هیوا هم بازیگردانی کرد.
امروز چهاردهم مهرماه 1402 زمانی بود که خبر درگذشت او بعد از یک دوره تحمل بیماری به گوش رسید. این خبر را انجمن بازیگران خانه سینما اعلام کرد. او در فرانسه دارفانی را وداع گفت و بدون شک درگذشتِ او ضایعهای دردناک برای سینما، تئاتر و تلویزیون ایران خواهد بود.
انتهای پیام/
نظرات